به مادرم
و همه مادرهايي که اين متن را مي خوانند
و مادر
بهار
از مادر زياد گفته اند، از مادر زياد مي شنويم وبا اين حال باز به قول
رفيق شفيقم : آن چه انگار پايان ندارد وجود نازنيني است كه نام اش بر تارك فهرست نشسته است و چه خوش هم.
رابطه من و مادرم رابطه پيچيده اي بوده است، پر از فراز و نشيب، پر از قهر و آشتي. ما روزهاي زيادي با يکديگر جنگيده ايم و روزهاي زيادي را کنار هم ايستاده ايم.
چند سال پيش مسابقه انشايي در مدرسه برگزار شد با موضوع مادر: يادم هست که
بيتا نفراول شد. من چيزي ننوشته بودم. با مادر حرفم شده بود و واکنش بچه گانه ام اين بود که در مسابقه شرکت نکردم. پشيماني ننوشتن آن انشا هنوز با من است.
يکي دو سال بعد از آن باز يک روز صبح با مادردعوايم شد. در را به هم زدم و رفتم به کتابخانه نزديکي که گاهي در آن درس مي خواندم. ناهاربا خودم نبرده بودم.حوالي ظهردر کتابخانه باز شد. مادر، ظرف غذاي من را روي ميز نزديک در گذاشت و بي يک کلمه حرف و بي آن که به سمت من نگاه کند، آنجا را ترک کرد. ساناز خنديد و گفت: مادر، عاشق بي توقع!
همين آخريها بود که رژيم گرفته بودم. صبحانه معمولا يک ليوان شير مي خوردم. عصبي و بدادا شده بودم. سر مادرم داد زدم که اين شيرهايي را که مي خرد چربي دارند و فلان مارک چربي اش کمتر است. ناراحت شد و رو ترش کرد. فرداي آن روز مسافر بود. صبح که بيدار شدم پاکت شيرکم چربي توي يخچال بود. مادرم قبل از رفتنش خريد کرده بود. محال است که مارک آن شير کم چربي مسخره، اين جريان را به ياد من نياورد.
شايد بايد از روزهاي جدي تري حرف بزنم. از روزهايي که دلم مي خواسته مادرم را در آغوش بگيرم و نتوانسته ام:
روزي که بدن بي جان پدرش- پدربزرگم- را از خانه مي بردند و من به مادرم نگاه مي کردم که گريه را سر داده بود. آخر زياد به ديدن گريه مادر عادت نداشتم.
روزي که قرار بود مادر راعمل کنند و ساعت عمل که دررسيد، من به رفتن مصممش نگاه کردم و تمام ترس دنيا به جانم ريخت... اگر بر نگردد؟
و روزي که از پشت شيشه هاي کلفت بد قواره فرودگاه نگاهم به نگاهش افتاد
مي داني مادرجانم؟ من معتقدم که چيزي در دنيا خوب تر از اين نيست که مادري باشي به گرمي خورشيد تابستان واتفاقا در اولين شب زمستان- شب يلدا- متولد شده باشي.
پس ...تولدت مبارک...
حالا گمان مي کنم قدري از پشيماني ننوشتن آن انشا کاسته شده است، همان نوشته اي که از آن روز مدرسه به تو بدهکار بودم.